سیدعبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت:
ماجرای پسر آقای احمدینژاد سر و صدای زیادی به پا کرده. طبیعی هم هست. مردم توقع ندارند فرزند رئیس جمهور که مدام شعار عدالت و سادهزیستی سر میدهد از امکانات رفاهی فوقالعادهای برخوردار باشد.
البته ظاهرا دانشگاه شريف بيانيه داده كه آش آنقدرها هم شور نيست و پولي كه آقازاده بابت شهريه پرداخت ميكند مبلغ ذكر شده در سايتهاي خبري نيست.
اينكه مبلغ اصلي چه مقدار است خيلي مهم نيست، مهم اصل ماجراست. ممكن است بگوييد: «پسر آقاي احمدينژاد چه گناهي كرده؟ چون فرزند رئيس جمهور است بايد خودش را از حق حيات طبيعي محروم كند؟»
اول اينكه اين حيات خيلي هم طبيعي نيست. چند درصد از مردم اين سرزمين ميتوانند در جزيره كيش با امكاناتي كه آقاي احمدينژاد از آن برخوردار است زندگي كنند؟ چند درصد توان پرداخت شهريهاي آنچناني را دارند؟
ديگر اينكه حتي اگر اين حيات طبيعي هم باشد آقاي احمدينژاد بايد بيش از اينها مراقب رفتار خود و اطرافيانش باشد.
كسي كه رقيب انتخاباتياش را با اتهام رانتخواري فرزندانش از ميدان به در كرد و با شعارهاي عدالتطلبي و سادهزيستي بر كرسي رياست جمهوري تكيه زد بايد خيلي بيشتر از اينها حواسش را جمع كند.
ممكن است حقيقتاً فرزند آقاي احمدينژاد آدم مستعد و هوشمندي باشد و با سعي و تلاش به دانشگاه راه پيدا كرده باشد.
هزينه تحصيل و اقامت مكاني مجلل را هم شايد حقيقتاً از جيبش پرداخت كرده باشد اما مگر امام معصوم نفرمود: «اجتنبوا من مواضع التهم»؟ ديگر آن كه همه مردم اهل جستوجو و تحقيق و پرسش نيستند.
مردم خودمان را متهم نكنيم، در هيچ جاي دنيا مردم اهل تحقيق نيستند. در همه جاي دنيا مردم به شايعات و حرفهاي بيپايه و اساس علاقه خاصي دارند به ويژه آن كه اين حرفها درباره حاكمان و فرادستان باشد.
كمترين ضرر و زيان رواج چنين حرفهايي بياعتماد شدن مردم به مسئولان است. بياعتماد شدن مردم به مسئولان به خودي خود اتفاق فاجعه باري نيست اما مشكل اينجاست كه مردم اين سرزمين با اعتماد به مصاديق به بسياري از مفاهيم ايمان آوردند و اگر آن مصاديق در چشم آنها فرو بريزد مفاهيم نيز در باور آنها از بين خواهد رفت.
بياعتمادي و عدم باور به آقاي احمدينژاد چندان اهميتي ندارد. احمدينژاد خوب يا بد يك سال و اندي ديگر به تاريخ خواهد پيوست اما بسياري از مردم او را ممكن است با مفهوم عدالت يكي بدانند.
خدشه وارد شدن به اين مصداق، اين مفهوم متعالي را در هم خواهد شكست و فردا روزي اگر عدالتخواهي صادقانه و عاشقانه بخواهد از چنين مفهومي سخن بگويد خواه ناخواه ديگران از ذهنشان وقايع پيشين عبور خواهد كرد.